کتب گذشته اگر هم دست نخورده باشند و منافقین و دشمنان دین برای مقاصد شوم خود به آن کتاب ها دست نبرده و خرافات را جای حقایق ننوشته باشند باز هم کتاب هائی است که برای هدایت انسان های پیشرفته کافی نیست. یعنی دورۀ کتاب های پیشین قبل از ظهور اسلام گذشته و تمام شده، استعداد بشریت بعد از ظهور اسلام، و مخصوصاً مردم آخر الزمان که در علم و دانش پیشرفته هستند و به حقایق طبیعت آگاهی پیدا کرده اند، از کتاب های پیغمبران گذشته پیشرفته تر است. تورات و انجیل یا زبور و یا صحف ابراهیم برای بشریت بعد از ظهور اسلام و نزول قرآن، مانند کتاب های سال دهم و دوازدهم تحصیلی امروز است که در اختیار پروفسورها و افراد دانشگاه دیده و پیشرفته قرار گیرد. انسان ها بعد از ظهور اسلام از نظر فکر و استعداد و عقل و شعور از کتاب های پیش از ظهور اسلام پیشرفته تر، و از آن کتاب ها جلو افتاده اند؛ مانند لیسانسیه ها و دکترها که از دیپلمه ها جلو افتاده اند.  پس این هم یک دلیل برای محدود بودن کتب قبل از اسلام است. آنها کتاب های پیشرفته ای نیست که افکار بشریت را تا ابد در دنیا و آخرت اداره کند. و علاوه، آن کتاب ها در معرض خیانت خیانتکاران و ظالمان قرار گرفته که خائنانه در آنها دست برده و کلمات و عبارات و قوانین آن را طور تنظیم کرده اند که بتوانند بر مردم تسلط پیدا کنند و ثروت آنها را به عنوان قانون الهی بربایند. مثلاً پیشوایان مسیح در برابر هر گناهی جریمه ای معین کرده اند و مردم را در ارتکاب گناه آزاد گذاشته و گفته اند عیبی ندارد زنان و مردان مرتکب گناهی شوند به شرط اینکه دربرابر هر گناهی مبلغی به کشیش بپردازند. مردم نیز صلاح و سعادت را در ترک محرمات و عمل به واجبات نمیدانند بلکه سعادت را در این میدانند که پولی به پیشوایان خود بپردازند. اما خداوند در قرآن میفرماید:  اولاً توبه را فقط من میدانم، و قبول کردن آن فقط به دست من است نه کس دیگر. گناهان اگر اشتباهی باشد بعد از توبه از گناه او میگذرم و اگر گناه و معصیت عمدی باشد قابل پذیرش نیست. گنهکار باید از گناه خود بترسد نه اینکه آزاد باشد و جریمه بدهد. پس قبول توبه و عفو از گناه را که بدست خداوند متعال و مخصوص خداست، پیشوایان قدیم به اختیار خود گرفته اند تا پولی بگیرند و توبه را قبول کنند. در حالیکه فقط با عقل و دانش انسان و عفو الهی ممکن است فکر گناهکار اصلاح شود و مستحق بهشت شود. به دلیل این دو نقیضه که برای کتب انبیاء گفته شد آنها کتاب هائی نیست که سعادت بشر را تضمین کرده و آنها را از ظلم باز دارد و مستحق بهشت گرداند. ولی دین اسلام و قرآن برابر علم خداوند متعال است و علم خدا هم در کمال مطلق است؛ آنچنان کامل که چیزی بر آن اضافه نمیشود و چیزی از آن کم نمیشود و جمله ای از کلمات آن قابل تغییر نیست. کتابی است که تا ابد در دنیا و آخرت بشریت را اداره میکند تا به بهشت موعود و کمال مطلق برساند. پس قرآن کلام خداوند متعال است که بر پیغمبر اکرم(ص) نازل شده و نظر به این که پیغمبر اسلام و جانشینان او انسان های کامل هستند و همچون آینۀ قدنما میتوانند در برابر خدا بایستند و علم کامل او را که نامتناهی است به زبان خداوند متعال، که آن هم یک زبان و بیان کامل است تحویل بگیرند و بشریت را اداره کنند، کتاب کامل و علم کامل است. به همین مناسبت کتاب های محدود پیش از ظهور اسلام و بعد از ظهور اسلام به امر خداوند متعال منسوخ شده، و به دلیل این که از ابتدا ناقص بوده و بعد خیانکاران به آن کتاب ها دست برده و حقایق آن را حذف نموده و خرافات به جای آن نوشته اند از اعتبار ساقط است. آنچه کامل است در قرآن ثبت شده و آنچه ناقص است حذف شده است. پس قرآن کتابیست نا محدود و ابدی. مطابق علم خداست و خدا هم حافظ قرآن است و کتاب های گذشته دستخوش هوی و هوس مردم واقع شده و از اعتبار ساقط شده است. (قرآن شناسی)