انسانهائی كه واسطه های طبیعی و انسانی بین خود و خدا را، پشت سرانداخته و متوسل به خداوند متعالند، آنچه می خواهند از خدا می خواهند و راضی نیستند كه بین آنها و خدای آنها واسطه ای باشد، به آنها علم بیاموزد یا واسطه دیگری كه به آنها رزق و روزی بدهد یا به آنها مقام و قدرت و سلطنت بدهد. انسانهائی كه حقیقتا خود را به دامن خدا انداخته اند و به خدا پناه برده اند، مصداق كامل همین جمله زیبا هستند كه می گویند اعوذبالله من الشیطان الرجیم. یعنی ای خدا از همه كس و همه چیز گریختم و به پناه تو آمدم زیرا در این رابطه همه كس و همه چیز شیطان رجیم است. طبیعت، شیطان رجیم است كه سر راه ما را می گیرد و ما را از حركت به سوی خدا باز می دارد و خود را با جلال و جمال و زیبا در نظر ما به نمایش می گذارد. همه جا این طبیعت خود را برابر انسان زینت می دهد تا انسان را به خود جلب و جذب كند. كسانی كه مجذوب طبیعت می شوند و تمام همتشان استفاده از منابع طبیعت است، انسانیت و فضیلت و كرامت در نظرشان مطرح نیست. آنچه می خواهند از طبیعت می خواهند. اگر از طبیعت چیزی بدست نیاورند، یأس و ناامیدی پیدا می كنند. پس این جلوه های طبیعت سد راه تكامل دینی و انسانی انسانهاست. همینطور كسانی كه هدفشان رسیدن به مقام و ریاست است یعنی هدفشان تسخیر انسانها و حاكمیت بر انسانها است. هرچه بیشتر افراد نوع خود را در اطاعت خود قرار دهند و بر آنها حاكمیت پیدا كنند و آنها را در راه منافع و مقاصد خود استثمار نمایند. ادعای مالكیت بر انسانها داشته خود را قوی میدانند و عقیده دارند كه هر كس قوی شود حق دارد بر ضعفا حاكمیت پیدا كند و آنها را در اطاعت خود قرار دهد. پس طبیعت و ریاست كه با تسخیر و استثمار انسانها قابل ظهور است هر دو سدّ راه ترقی و تكامل است. ثروتمندان اسیر طبیعت شده اند و تمامی موفقیت خود را در جمع مال و ثروت می دانند و ریاست خواهان و جاه و مقام طلبان هم اسیر حاكمیت بر انسانها شده اند. این جلوه حاكمیت انسان بر انسان شیطان بزرگی است كه انسان را از تكامل و ترقی باز می دارد و از خدا غافل می كند. شاگردان مكتب خدا این دو جلوه را پشت سر می اندازند. دوست ندارند بر انسانها حاكمیت پیدا كنند و انسانها را در استثمار خود قرار دهند و اگر هم سر به سر انسانها می گذارند و آنها را به راه و مرام خود دعوت می كنند، این دعوت در مسیر خدمت به انسانها و حركت دادن آنها بسوی خداوند متعال است. پس این انسانها مصداق كامل فرار از مظاهر عالم خلق به پناه خداوند متعال هستند. یعنی این جمله اعوذبالله من الشیطان الرجیم در زندگی آنها مصداق كامل بوجود آورده حقیقتا مانند گوسفندی كه از گرگ فرار می كند و به پناه چوپان خود می خزد. این انسانها به همین كیفیت از خلایق كه سدّ راه تكامل آنها می شوند فرار می كنند و به پناه خدا می روند. معلم و استادشان مستقیما” خداوند متعال است روزی رسان به آنها مستقیما” خداست. آب و نان از كسی جز خدا نمی طلبند، آنچه نیاز دارند و آرزومندند از خدا می طلبند. مصداق كامل این جمله در صحیفه سجادیه است كه امام چهارم میگوید ها انا مطروح بین یدیك. یعنی خدایا ببین كه من خود را به دامن تو انداخته ام و كاملا به پناه تو آمده ام و جز تو كسی را نمی شناسم و از كسی چیزی انتظار ندارم. یك چنین حالتی در انسانی پیدا می شود که رابطه مستقیم با خدا دارد. علم و حكمت خود را از خدا میآموزد. (تفسیر سوره واقعه)