یكی از راه های رسیدن به حساب های درست و اعمال درست و عقاید درست و رسیدن به حقایق موجود در زندگی دنیا و آخرت، حركت و فعالیت در راه ‏های غلط و حساب های غـلط و زندگی های غـلط است. غلط ها گرچه غلط است ولیكن راه و مقدمه است برای رسیدن به آنچه درست و صحیح است. مثلا كودكان مدت ها  به تمرین حروف الفبا خواندن و نوشتن آنها مشغول می شوند چقدر زیاد حروف را كج معوج و نادرست می نویسند تا عاقبت دنباله آن تمرین ها و تكرارها شكل درست و زیبای حروف را پیدا می كنند و درست می نویسند یا مثلا در حساب های ریاضی حل مسائل ریاضی چقدر زیاد نادرست مسائل را می نویسند تا عاقبت راه درست آن را پیدا می كنند. مسئله استادی و شاگردی بر همین پایه استوار است كه شاگردان برای رسیدن به راه های درست علم و هنر، از راه های كج و معوج و غلط عبور می كنند چندین صد مرتبه مسئله ها را غلط و نادرست انجام می دهند تا عاقبت صورت درست و صحیح آن را پیدا می كنند. شاید كسی در عالم نباشد كه از همان ابتدای ورود به كارها و راه ها و علم و هنرها، صورت های صحیح آن را درست بخواند و درست بنویسد و درست بداند، آن چنان كه مورد ایراد كسی واقع نشود. تنها كسی كه مسائل و حقایق را از همان ابتدا درست می داند و درست می گوید و درست انجام می دهد خداوند متعال است. فقط خداست كه در دانستنی ها و عمل كردنی ها از نقص به كمال نمی رود و نقص در علم و دانش او و در اعمال او راه ندارد. او از ازل تا به ابد در بی نهایت زمان یك موجود كامل است. احتیاج به تمرین و تكرار ندارد و علم خود را از تجربه و تفكر و تأمل به دست نمی آورد بلكه او علم مطلق و دانش مطلق است ولیكن مخلوقات خداوند متعال از نقص به كمال حركت می كنند و در مسیر حركت از نقص به كمال مدتی طولانی گرفتار افكار و اعمال غلط و ناقص هستند تا روزی كه به كمال مطلق  برسند و نقص و عیب از وجود آنها برطرف شود. تمامی حركات و سكنات و تمرینات و تجربه ها راه دانستنی ها و توانستنی ها است. تمامی این افعال و اعمال ناقص از این جهت كه در مقـدمه است و عـاقبت انسان را به كمال مطلق می رساند مطلوب واقع می شود. ولیكن نقایص چه علم باشد چه عمل در حد نقص خود مطلوب و مقبول نیست. همین طور حركت انسان ها در مسیر زندگی تا وصول به یك زندگی كامل از نقص به كمال ادامه پیدا می كند. برای رسیدن به یك زندگی كامل و ایده آل و علم و دانش كامل مدت های طولانی گرفتار افكار و اعمال ناقص هستند كه این افكار و اعمال از جهت ناقص بودن جنبه بازی و بازیگری دارد و به ذاته مطلوب نیست ولیكن همه این بازی ها انسان ها را به علم درست و زندگی درست كه همان زندگی آخرت است می كشاند. به همین مناسبت خداوند به پیغمبر(ص) می فرماید: انتظار نداشته باش كه انسان ها از همان ابتدای ورود به زندگی همه چیز را درست بفهمند و درست بدانند و درست عمل كنند بلكه این زندگی دنیا كه مقدمه زندگی آخرت است. از مسیر لهو و لعب و بازی شروع می شود تا به كمال مطلق برسد و آن زندگی آخرت است كه روز موعود شناخته شده است. حركت از نقص به كمال مانند حركت از بیابان ها و روستاها به شهر بزرگ مقصد است. مسافرین را می بینید كه در بیابان ها حركت می كنند از این زمین خشك به آن زمین بایر از سنگلاخ ها به كویرها و از كویر به سنگلاخ. شاید شما تعجب می كنید كه چرا یك انسان متمدن در بیابان ها و كویرها سرگردان است. اگر از او بپرسید كه چرا این جا مانده اید و در بیابان سرگردان شده اید؟ جواب می دهد كه در این بیابان ها و صحراها به دنبال شهری می گردم كه محل زندگی ایده آل باشد و بتوانم در آن شهر متوقف شوم و زندگی كنم. اگر تصمیم داشته باشد برای همیشه در بیابان ها بماند مورد ایراد عقلا و دانشمندان قرار می گیرد و او را پیش از آن كه متمدن بدانند یك وحشی می شناسند. ولیكن از نظر این كه هدف او رسیدن به شهرهای بزرگ و زندگی در آن شهرها است حركت در بیابان عقلایی شناخته می شود و مورد ایراد نیست و حركت از مسیر لهو و لعب و بازی برای وصول به مقصد حكمت یك حركت عقلایی و مطلوب است. لذا خداوند به پیغمبر می فرماید :‌ «ذرهم فی خوضهم یلعبون» و می فرماید: «ذرهم یأكلوا و یتمتعوا ویلهم الامل فسوف یعلمون» در انتهای این سوره بعد از آن كه خداوند حركت انسان ها را از مسیر لهو و لعب به روز موعود خبر می دهد می گوید كفار در این انتها گرفتار ذلت و خواری می شوند و به فضاحت و رسوایی می رسند. حركت های كفر و گناه در برابر حركات اهل ایمان و تقوی درست نمایش منفی در برابر مثبت و فاسد در برابر نافع و ذلت در برابر عزت است و یا مانند نمایش نور در برابر ظلمت كفار تا آن زمان كه به خود مشغولند و كفر و گناه آنها با ایمان و تقوی مقایسه نشده است فكر می كنند كه به نفع خود سخن می گویند و عمل می كنند و در خط ترقی و تكامل گام بر می دارند. كمی زندگی دنیای خود را به ثمر می رسانند و موجبات رفاه و آسایش برای خود و دیگران بوجود می آورند گمان می كنند كه زندگی آنها  به ثمر رسیده و آخرین نتیجه را به دست آورده اند ولیكن پس از آن كه حشر جهانی بوجود آمد و انسان ها از مسیر زندگی دنیایی به زندگی آخرت و به آخرین زندگی كامل واصل و نائل شدند و در برابر یك زندگی ایمانی و عقلایی قرارگرفتند خود آنها و زنـدگی آنها همچون ظـلمت در برابر نور و عزت در برابر ذلت است، فضاحت و رسوایی سراسر وجود آنها را می گیرد و می فهمند كه چگونه در اشتباه و انحراف بوده اند و عاقبت زندگی خود را نشناخته و ندانسته اند. دورنمای زندگی آنها مانند نمایش سراب به صورت آب بوده است. در این صورت امر دایر می شود كه  یا در آن ذلت و محرومیت بمانند و یا این كه وابستگی كامل به اهل ایمان و تقوی پیداكنند تا شاید در شعاع شفاعت و حمایت آنها ازآن ذلت و خواری برهند و نظر به این كه غرق دركفر و گناه هستند و با حق و اهل حق لج و لجبازی دارند حالت وابستگی و توسل به خدا  و اولیاء خدا در آنها پیدا نمی شود در نتیجه دائم در عذاب الهی كه نتیجه كفر و گناه آنها بوده و درذلت و خواری باقی می مانند. دلیل خلود آنها در عذاب و ذلت، خلود آنها در كفر و گناه است كه این كفر و گناه حالت روانی ملازم وجود آنها است . (تفسیر سوره معارج)