هدف پدر و مادر در پیدایش فرزندان مانند هدف آنها در ازدواج بایستی جلب رضای خدا و زندگی آخرت باشد. هدف های مادی در ایجاد و یا پرورش فرزندان، مطلوب خداوند متعال نیست. پدر و مادری که فرزندان خود را فقط به منظور مال و ثروت پرورش می دهند و هدفشان از این تربیت، این است که فرزندان آنها برای منشأ دخل و درآمد باشند و طوری آنها را تربیت می کنند که بتوانند مال و ثروتی کسب کنند، از یک چنین تربیتی برکت نمی بینند. ممکن است فرزندان آنها برای دنیای آنها منشأ دخل و درآمد باشند ولیکن برای آخرت آنها فایده ای ندارند و از تربیت یک چنین فرزندانی عزت و سعادت آخرتی پیدا نمی کنند. دین مقدس اسلام در تعیین هدف پدر و مادر از پرورش فرزند و خدمت به انسانها دستوراتی داده است که ضمن اجرای آن دستورات، آزادی کامل برای فرزندان و سایر پرورش یافتگان بوجود می آید. در عین حال کسانی که به فرزندان خدمت کرده اند و آنها را پرورش داده اند به بهترین نتیجه ها می رسند. اسلام  هدف های مالی را در پرورش فرزند و پرورش هر انسانی کاملا لغو کرده است هیچکس حق ندارد انسانی را به منظور استفاده مالی بپروراند که در آینده حق پرورش خود را از آن انسان طلبکار باشد و مطالبه کند. مثلا انسان اگر حیوانی را بپروراند مالک آن حیوان می شود و همچنین اگر زمین یا درختی را پرورش دهد و به ثمر برساند مالک آن زمین و درخت می شود و ثمرات زمین یا درخت را مالک می گردد ولی اگر کسی انسانی را بپروراند کودکی را بزرگ کند و به ثمر برساند مالک آن انسان و مالک منافع او  نمی شود. حق ندارد در آینده حقوقی را از او مطالبه کند مثلا بگوید ده سال برای تو زحمت کشیده ام و برای پرورش تو چقدر خرج کرده ام حالا تو وظیفه داری حق خدمت و حق پرورش  را به من برگردانی. در اینجا حقوق مالی بین انسان و اطفالی که پرورش داده است بوجود نمی آید، خواه فرزند خودش باشد و یا فرزند دیگران. پس از آن که کودکان بالغ شدند و به ثمر رسیدند، آزادند و اگر مال و ثروتی کسب نمودند خودشان مالک مال و ثروت می شوند. کسی که آنها را پرورش داده حق مطالبه مال را  ندارد زیرا از نظر قانون اسلام انسانها  به خرید و فروش و یا پرورش ، ملک کسی نمی شوند، پس اگر بچه ای را سر راه پیدا کردند و به ثمر رسانیدند پس از رسیدن به حد بلوغ آن بچه پسر باشد یا دختر آزاد است، به میل خود زن بگیرد یا خانه شوهر برود مربیان کودک پدر مادر باشند و یا غیر پدر و مادر حق استفاده مالی از کودکان ندارند.  مضمون آیه سوم در سوره نساء همین حقیقت را روشن می سازد که خداوند متعال به مربیان اطفال یتیم دستور می دهد می فرماید: دختران یتیم را که پرورش داده اید تا به حد بلوغ رسیده اند و بعد از رسیدن به حد بلوغ و ازدواج اگر رغبت در آنها پیدا می کنید و دوست دارید که آن ها را به همسری خود درآورید شما به دلیل پرورش مالک آن دختر یتیم نمی شوید بلکه شما در ازدواج با آن دختران با سایر کسانی که مایل به ازدواج با آنها هستند مساوی هستید. اگر دوست دارید از آنها بهره مند شوید مانند کسی که برای آنها زحمت نکشیده و خدمتی به آنها ننموده است وظیفه دارید آنها را خواستگاری کنید در صورت تمایل به ازدواج مانند سایر زنان و دختران حق مهریه و نفقات پیدا می کنند و از شما ارث می برند همان طور که سایر زنان ارث می برند. در این آیه شریفه خداوند به مربیان دختران یتیم اجازه بهره برداری بدون ازدواج نمی دهد و به آنها می گوید حق شما بر این دختران مانند حق دیگران است که فقط حق دارید با آنها ازدواج کنید. پس از نظر قانون اسلام هیچ انسانی مالک منافع وجودی انسان دیگر و مالک خود آن انسان خواه به او خدمت کرده باشد یا نکرده باشد نمی شود. (آزادی ثمره آگاهی است)